تصویر ثابت

سید امیر حسینی - کجایند مردان بی ادّعا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قرارگاه
خط مقدّم
وصیت شهدا
وصیت شهدا
گردان های خط شکن
همسنگران
پیک
 
آمار تدارکات
  • تعداد رزمندگان بازدید کننده: 72423
  • اعزام امروز: 6
  • اعزام دیروز: 2
  • تعداد کل دسته ها: 30
کارت شناسایی
امیرحسین فرهادی و دوستان[64]

ما نسل سومی هستیم پدرانمان جبهه را دیدند و ما فقط خاطراتشان را شنیده ایم. دانش آموزان دبیرستان پسرانه شاهد شاهرود

دیده بانی
مقرّ پشتیبانی
مقرّهای تاکتیکی
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
خاکریز

مهمّات

الف) نحوه شروع جنگ و حمله عراقی ها:

 

31 شهریور 1359 ساعت حدود 15/14 دقیقه - فرودگاه مهرآباد

صدای انفجارهای متعددی که دقایقی قبل در فرودگاه مهرآباد روی داد در اکثر مناطق شهر تهران شنیده می شود مردم سردرگم و حیران علت انفجارها را از یکدیگر جویا می شوند کسی اطلاع دقیقی از ماجرا ندارد. خود من که در آن زمان 14-13 سال داشتم ، شاهد پرواز 3-2 هواپیمای جنگی بر فراز آسمان تهران بودم. برخی با توجه به کودتای دو ماه قبل در 18 تیر از احتمال کوتای دیگری سخن می گویند این شایعه به سرعت تکذیب می شود حدود 15 دقیقه بعد گزارش های تایید شده از حمله جنگنده های عراقی به مهرآباد خبر می دهند هواپیماهای عراقی ( که احتمالا" 192 فروند بودند ) به 19 نقطه ایران و همزمان با تهران به هشت شهر دیگر هم حمله می کنند اهواز، کرمانشاه، بوشهر، دزفول، سنندج، همدان، تبریز و اصفهان. به گفته سرلشکر رفیق السامرایی صدام از حدود یک ساعت قبل به مرکز فرماندهی جنگ در بغداد رفته است. عدنان خیر الله وزیر دفاع وقت به او می گوید: سرورم! جوانان برومند عراق 20 دقیقه قبل پرواز کردند. صدام با غرور پاسخ می دهد: دقایقی بعد کمر تهران خواهد شکست!

الجبوری وزیر مشاور کابینه صدام، در مورد چگونگی آماده شدن عراق برای حمله به ایران گفت: مدت کوتاهی قبل از زمان جنگ مثلا 20 روز یا بیشتر مانده به جنگ، صدام رییس ستاد ارتش آن زمان را که سرلشکر عبدالجبار شنشل بود به نشست های کابینه می آورد. نقشه ای در سالن محل برگزاری نشست کابینه به دیوار نصب بود و صدام از رییس ستاد می خواست مناطق مورد اختلاف و این که چگونه ایرانی ها وارد این منطقه شده اند و جزییات و تحولات جدید را  آن گونه که نظامیان می گویند شرح دهد...

 






حرم عشق کربلا ست و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته‌است و راه کربلا می‌شناسد و چگونه از جان نگذرد آنکس که می‌داند جان بهای دیدار است.

**********

گردش خون در رگهای زندگی شیرین است، اما ریختن آن در پای محبوب شیرین ‌تر است؛ و نگو شیرین ‌تر، بگو بسیار بسیار شیرین ‌تر.






کتاب نورالدین پسر ایران خاطرات سید نورالدین عافی نوشته معصومه سپهری است؛ پسری شانزده ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که حضور دفاع مقدس را در گردان های خط شکن لشکر 31 عاشورا به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهه های مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است.

معرفی کتاب




برچسب ها : عکس برچسب ها : زندگینامه برچسب ها : کتاب برچسب ها : محصل

صفحات :
|  <  1  2  3  |