تصویر ثابت

عکس - کجایند مردان بی ادّعا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قرارگاه
خط مقدّم
وصیت شهدا
وصیت شهدا
گردان های خط شکن
همسنگران
پیک
 
آمار تدارکات
  • تعداد رزمندگان بازدید کننده: 74350
  • اعزام امروز: 42
  • اعزام دیروز: 5
  • تعداد کل دسته ها: 30
کارت شناسایی
امیرحسین فرهادی و دوستان[64]

ما نسل سومی هستیم پدرانمان جبهه را دیدند و ما فقط خاطراتشان را شنیده ایم. دانش آموزان دبیرستان پسرانه شاهد شاهرود

دیده بانی
مقرّ پشتیبانی
مقرّهای تاکتیکی
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
خاکریز

مهمّات

شهید بهنام محمدی 

شهریور 1359 شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام  که فقط 13 سال سن داشت , تصمیم گرفت بماند. او مردانه ایستاد.هم می جنگید هم به مردم کمک می کرد. بمباران که می شد می دوید و به مجروحین می رسید.او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریایی‌اش به قلب دشمن می‌زد و با وجود مخالفت فرماندهان، خود را به صف اول نبرد می‌رساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند. بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوه‌ای از دست آنان می گریخت. برای فریب عراقی ها  می زده زیر گریه و می گفت: «دنبال مامانم می گردم گمش کردم» او با بهره گیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار می‌داد.

 






دیدن این عکس های بی رنگ و لعاب و عاری از شعارهای خودپسندانه را فراموش نکنیم


برگی زیبا از وبلاگ بی سنگران شاهرود

شهدای جهادشهدای جهاد

برای دیدن سایر عکس ها همراه با مشخصات شهدا به ادامه مطلب مراجعه فرمائید






زندگی نامه شهید پلارک

  

شهید پلارک فرزند سید عباس،متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی است؛در سال 66 در عملیات کربلای 8 ،شلمچه، به شهادت رسید.

در 6سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.

او در خیابان ایران میدان شهدا و در محله‌ای مذهبی زندگی می‌کرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی (علی بن موسی الرضا(ع) ) مأمن همیشگی‌اش بود. اگر چه او از بچگی نمی‌شناختم اما از سال 63رفاقتمان شدیدتر شد. وی دائماً به منطقه می‌رفت و من از سال 65به او ملحق شدم و از نزدیک همراهیش نمودم.

او فرمانده آ ر پی جی زنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود. احمد مثل خیلی از شهدای دیگه بود. به مادرش احترام می‌گذاشت، به نماز اول وقت اعتقاد داشت، نماز شبش ترک نمی‌شد. همیشه غسل جمعه می‌کرد. سوره‌ی واقعه رو می خوند و... اما این که چرا مزارش خوشبو شده و دو سه بار هم که سنگش رو عوض کردن باز هم خیلی از نیمه شب‌ها خصوصاً تابستون‌ها فضا رو معطر می‌کند به نظر من یه دلیلی داره...

 

هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران ، در قطعه 26 به خاک میسپارند ، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوریکه اگر سنگ قبر شهید پلارک رو خشک کنید ، از اونطرف سنگ خیس میشه و گلاب ازش بیرون میاد.

 شهید پلارک

 






اینجا شاهرود است ، دار المومنین ، شهر مردان نبرد

در سالروز شهادت علی بن موسی الرضا(ع)؛ پیکر شهید خواجه میرزایی بر فراز دستان مردم شاهرود تشییع شد/ جاماندگان از قافله شهادت تجدید میثاق کردند

شهید خواجه میرزایی

 

شاهرود -  تشییع پیکر مطهر کبوتر سبکبال بهشتی شهید عطالله خواجه میرزایی توسط مردم شهید پرور شاهرود امروز حال و هوای این شهر را کربلایی کرد.

امروز حال و هوای شاهرود متفاوت از روزهای گذشته بود. قرار بود بعد از گذشت سالها دوباره این شهر همزمان با سالروز شهادت علی بن موسی الرضا(ع) عطرافشانی شود تا گرد و غبار غفلت زدگی را از دل و جان های ما شسته و از روزمرگی روزهای رنگانگ دنیا برهانند و راه و رسم عاشقی را به نسلهای جدید امروز نشان دهند.

شهید عطالله خواجه میرزایی






وقتی فیلم آژانس شیشه ای را اولین بار تو سینما دیدیم متوجه پیامش خوب نشدم چون امیر حسین که اون موقع سه سالش بود ، سرتاسر طول نمایش توی سالن رژه می رفت.

وقتی از کرخه تا راین را دیدم ، اگر چه پیامش را خوب گرفتم ولی جاذبه فیلمنامه و بازی تمیز نقش اولش هم توجهم را حسابی به خود جلب کرد.

اما ...

وقتی منزل چند جانباز شیمیایی همشهری رفتم که دید و بازدیدی داشته باشیم ولی سرفه امان صحبت بهشون نمیداد ،

یا وقتی که عزیزانی مثل محمد و غلامحسین را دیدم که با آه سجده های نماز شکرشان را تمام می کردند در حالیکه وجود نازنینشان به واسطه ی اثرات مسمومیت با گازهای شیمیایی در زمان جنگ ، بعد سال ها با سلول های سرطانی دست و پنجه نرم می کرد و نهایتا درمان دردشان با وصلت یار حاصل شد ،

طعم تلخ فیلم های دیده و ندیده ای که مردانگی و گمنامی رزمندگان و جانبازان شیمیایی را به تصویر کشیده اند ولی حتی همرزمانشان از درکش عاجزند ، بیشتر از همیشه در وجودم حس کردم.

روزی بی ادعا جنگیدند و روزی دیگر بی هیچ توقع از میانمان رفتند...

مردی از تبار نورسردار سرافراز مرحوم محمد رحیمی راد




برچسب ها : عکس برچسب ها : دل نوشته

صفحات :
|  <  1  2  3  4  >  |